معنی לדוג
לדוג
ماهی گرفتن، ماهی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לדוג
לדרג
לדרג
اَرزیابی کَردَن، مِقیاس
دیکشنری عبری به فارسی
לדלג
לדלג
رَد کَردَن، جَست و خیز کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לדון
לדון
بَحث کَردَن، بَحث کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
לדאוג
לדאוג
نِگَران بودَن، نِگَرانی، تَقطِیر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לפוג
לפוג
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری عبری به فارسی