معنی לגרגר
לגרגר
غرّیدن، غرغره کردن، خر خر کردن، غرغر کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לגרגר
לגרור
לגרור
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری عبری به فارسی
לגרר
לגרר
رَندِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
גרגר
גרגר
غِرغِرکُنَندِه، دانِه
دیکشنری عبری به فارسی