معنی לגעת
לגעת
لگام زدن، لمس کنید، لمس کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לגעת
לדעת
לדעת
دانِستَن
دیکشنری عبری به فارسی
לגשת
לגשת
دَسترَسی داشتَن، نَزدیک شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לגעות
לגעות
غُرّیدَن، مُو
دیکشنری عبری به فارسی