معنی לגנות
- לגנות
- انتقاد کردن، محکوم کردن
واژههای مرتبط با לגנות
לגעות
- לגעות
- غُرّیدَن، مُو
לגנוב
- לגנוב
- دُزدیدَن، سِرقَت، دُزدی کَردَن
לגלות
- לגלות
- تَشخیص دادَن، کَشف کُنید، کَشف کَردَن
לבנות
- לבנות
- ساختَن
להנות
- להנות
- لَذَّت بُردَن، لَذَّت بِبَرید
למנות
- למנות
- مَنصوب کَردَن، تَعیین کُنید، شِمُردَن، کُمیسیون دادَن، لیست کَردَن، مُشَخَّص کَردَن، نامزَد کَردَن، شُمارِش کَردَن، اِصطِلاح کَردَن
לכנות
- לכנות
- لَقَب دادَن، تَماس بِگیرید
לחנות
- לחנות
- اُردوگاه زَدَن، اُردوگاه، ایستگاه کَردَن
לשנות
- לשנות
- تَغییر دادَن، تَغییر دَهید، تَبدیل کَردَن