معنی לגמול
לגמול
پاداش دادن، پاداش
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לגמול
לגמוע
לגמוע
جُرعِه ای نوشیدَن، جُرعِه جُرعِه
دیکشنری عبری به فارسی
לגלול
לגלול
اِسکُرول کَردَن، اِسکُرول کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
לגדול
לגדול
رُشد کَردَن، رُشد کُنَند، روییدَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחמול
לחמול
تَحسِین کَردَن، تَرَحُّم کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی