معنی לגלם
לגלם
تجسّم کردن، مجسّم کردن، شخصیّت دادن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לגלם
לשלם
לשלם
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
לצלם
לצלם
فیلم ساختَن، عَکس، عَکس گِرِفتَن، تَصوِیر کِشیدَن
دیکشنری عبری به فارسی