معنی לגור
לגור
ساکن شدن، زندگی می کنند، خانه داشتن، سکونت داشتن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לגור
לגשר
לגשר
پُل زَدَن، پُل
دیکشنری عبری به فارسی
לגרר
לגרר
رَندِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לגרור
לגרור
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری عبری به فارسی
לגזור
לגזור
بُرِش زَدَن، بُرِش دادَن، بُرِش کَردَن، مَحکوم کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לגדר
לגדר
مَحصور کَردَن، حِصار
دیکشنری عبری به فارسی
לגבור
לגבור
غَلَبِه کَردَن، غَلَبِه کُنَد
دیکشنری عبری به فارسی
לאגור
לאגור
ذَخیرِه کَردَن، فُروشگاه
دیکشنری عبری به فارسی
לסגור
לסגור
خَم کَردَن، بَستَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחגור
לחגור
کَمَربَند بَستَن، کَمَربَند زَدَن
دیکشنری عبری به فارسی