ترجمه לבשר به فارسی - دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לבשר
לאשר
- לאשר
- مُعتَبَر شِناختَن، تَأیید کُنید، اِجازِه دادَن، تَأیید کَردَن، گُواهی دادَن، تَصوِیب کَردَن، مُجاز کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לקשר
- לקשר
- اِتِّحاد دادَن، پِیوَند، بَستِه شُدَن، مُتِعَلِّق بودَن، پِیوَند دادَن، رَبط کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی