معنی לבשל
לבשל
پختن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לבשל
לבשר
לבשר
پیش نِشان دادَن، بِه گوشت
دیکشنری عبری به فارسی
לבשם
לבשם
عِطر زَدَن، مُعَطَّر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לבטל
לבטל
باطِل کَردَن، لَغو، لَغو کَردَن، بی اَثَر کَردَن، بَرگَشتَن
دیکشنری عبری به فارسی
לחשל
לחשל
آب شُدَنِ فِلِز
دیکشنری عبری به فارسی
בשל
בשל
رِسیدِه، بالِغ
دیکشنری عبری به فارسی