معنی לבעבע
לבעבע
خشمگین شدن، حباب
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לבעבע
מבעבע
מבעבע
پُرجوش، دِرَخشان، فَوَرانی
دیکشنری عبری به فارسی