معنی לאזן
לאזן
متعادل کردن، تعادل، تعادل برقرار کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לאזן
לאמן
לאמן
مُرَبّی کَردَن، قَطار، آموزِش دادَن
دیکشنری عبری به فارسی