معنی לאוצר
לאוצר
گنجینه کردن، به خزانه
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לאוצר
אוצר
אוצר
نِگارخانِه دار، مُتِصَدِّی
دیکشنری عبری به فارسی