معنی כתם
כתם
خال خالی کردن، لکّه دار کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با כתם
חתם
חתם
مُهر و موم شُدِه، پَذیرِه نِویس
دیکشنری عبری به فارسی
כתום
כתום
نَارَنجی
دیکشنری عبری به فارسی