معنی כבד
כבד
کند، کبد، سنگین
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با כבד
מכבד
מכבד
مَؤَدَّب، مُحتَرَمانِه، مُقَدَّس
دیکشنری عبری به فارسی
כבוד
כבוד
اِحتِرام، اِحتِرام گُذاشتَن، اِفتِخار، شَرافَت
دیکشنری عبری به فارسی
לכבד
לכבד
حُرمَت گُذاشتَن، اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری عبری به فارسی