معنی ישימות
ישימות
کاربرد، قابل اجرا بودن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با ישימות
ישירות
ישירות
مُستَقیماً، مُستَقیم، مُستَقیم بودَن، بِه طُورِ مُستَقیم
دیکشنری عبری به فارسی
נשיאות
נשיאות
رَئیس نِشینی، ریاسَت جُمهوری
دیکشنری عبری به فارسی
נעימות
נעימות
دِلپَذیری، خُوشایَند
دیکشنری عبری به فارسی
אטימות
אטימות
کُودَنی، کُدُورَت
دیکشنری عبری به فارسی
חשיבות
חשיבות
مُورِدِ تَوَجُّه بودَن، اَهَمیَّت
دیکشنری عبری به فارسی
יזמיות
יזמיות
کارآفَرینی
دیکشنری عبری به فارسی
יהירות
יהירות
غُرور، تَکَبُّر، اِعتِماد بِه نَفس کاذِب، اِستِبداد
دیکشنری عبری به فارسی
בישירות
בישירות
بِه صِراحَت، مُستَقیماً
دیکشنری عبری به فارسی
יציבות
יציבות
اِستِحکام، ثُبات
دیکشنری عبری به فارسی