معنی יִרְטוּת
יִרְטוּת
رهگیری، جهل
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با יִרְטוּת
נִרְאוּת
נִרְאוּת
دیدپَذیری، دید
دیکشنری عبری به فارسی
קִרְחוּת
קִרְחוּת
بی پَشمی، طاسی
دیکشنری عبری به فارسی