معنی טירני
טירני
استبدادی، ترمزها، ترمودینامیکی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با טירני
עירני
עירני
هوشیار، هُشدار، دَقیق
دیکشنری عبری به فارسی