معنی חתום
חתום
امضا شده، امضا کرد
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با חתום
חתוך
חתוך
کوتاه شُدِه، بُرِش دادَن، بُرِش خُوردِه
دیکشنری عبری به فارسی
כתום
כתום
نَارَنجی
دیکشنری عبری به فارسی
יתום
יתום
یَتیم
دیکشنری عبری به فارسی
לחתום
לחתום
اِمضا کَردَن، عَلامَت بِزَنید، مُهر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
סתום
סתום
مَسدود، مَسدود شُدِه اَست، مُبهَم، بینی گِرِفتِه
دیکشنری عبری به فارسی
חום
חום
قَهوِه ای، گَرما، تَب و تاب
دیکشنری عبری به فارسی
חתם
חתם
مُهر و موم شُدِه، پَذیرِه نِویس
دیکشنری عبری به فارسی