معنی חרוץ
חרוץ
سخت کوش، کوشا، پرکار
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با חרוץ
חמוץ
חמוץ
تُرش
دیکشنری عبری به فارسی
לרוץ
לרוץ
دَویدَن، اِجرا کُنید، بِه سُرعَت دَویدَن، دور رَفتَن
دیکشنری عبری به فارسی