معنی חֹם
חֹם
گرما، داغ، گرمایی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با חֹם
חום
חום
قَهوِه ای، گَرما، تَب و تاب
دیکشنری عبری به فارسی
חתם
חתם
مُهر و موم شُدِه، پَذیرِه نِویس
دیکشنری عبری به فارسی
חַם
חַם
گَرم و طاقَت فَرسا، داغ
دیکشنری عبری به فارسی
חכם
חכם
باهوش، حَکیم، هوشمَند، دانِشمَند، خِرَدمَند
دیکشنری عبری به فارسی
חם
חם
داغ
دیکشنری عبری به فارسی