معنی התיז
התיז
پاشیدن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با התיז
להתיז
להתיז
اِسپَری کَردَن، اِسپَری، فِشاردادَن
دیکشنری عبری به فارسی