ערמומי ערמומי حیلِه گَر، حیلِه گَری، مَکّار، زیرَکانِه، فَریب کار، زَرقانی، مَکّارانِه، جالِب، مَخفی، دَغَلکارانِه دیکشنری عبری به فارسی