معنی הקמה
הקמה
تاسیس، معترضان
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با הקמה
נקמה
נקמה
اِنتِقام، اِنتِقام گِرِفتَن، مُجازات
دیکشنری عبری به فارسی
הרמה
הרמה
تَعالی، بُلَند کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
הקלה
הקלה
تَعدِیل، تَسکِین
دیکشنری عبری به فارسی