معنی הפעלה
הפעלה
فعّال سازی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با הפעלה
הפעל
הפעל
قابِلِ عَمَل، رُوشَن کُنید
دیکشنری عبری به فارسی