معنی דגם
דגם
نمونه ای، مدل
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با דגם
פגם
פגם
نُقصان پَذیری، نَقص، عِیب گُذاشتَن، عِیب، عِیب داری
دیکشنری عبری به فارسی