معنی גרד
גרד
خارش، خارش دار
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با גרד
מרד
מרד
سَرکِشی، شورِش، اِغتِشاش
دیکشنری عبری به فارسی
לגרד
לגרד
چَنگال زَدَن، خَراش، خارِش داشتَن، سَر بِه سینِه زَدَن، خراشیدَن
دیکشنری عبری به فارسی
מגרד
מגרד
خارِش دار
دیکشنری عبری به فارسی
גמד
גמד
کوتاه قَد، کوتولِه
دیکشنری عبری به فارسی