معنی גיל
גיל
سن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با גיל
רגיל
רגיל
رایِج، عادَت کَردِه، مُنَظَّم، مَعمولی، عادّی
دیکشنری عبری به فارسی
גלי
גלי
مُوج دار کَردَن، رِستوران
دیکشنری عبری به فارسی
גילח
גילח
اِصلاح کَردَن، تَراشیدِه
دیکشنری عبری به فارسی