معنی גועל
גועל
نفرت، منزجر شده، تنفّر
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با גועל
בגועל
בגועל
بِه شِکلِ مُشمَئِزکُنَندِه، دَر اِنزِجار، نِفرَت اَنگیزانِه
دیکشنری عبری به فارسی
גורל
גורל
سَرنِوِشت
دیکشنری عبری به فارسی
גודל
גודל
بُزُرگی، اَندازِه
دیکشنری عبری به فارسی