معنی גדול
גדול
عظیم، بزرگ، به طور شکوهمند
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با גדול
לגדול
לגדול
رُشد کَردَن، رُشد کُنَند، روییدَن
دیکشنری عبری به فارسی
גידול
גידול
رُشد، تُخمدان
دیکشنری عبری به فارسی
גודל
גודל
بُزُرگی، اَندازِه
دیکشنری عبری به فارسی
גדולה
גדולה
عَظَمَت
دیکشنری عبری به فارسی
גבול
גבול
مَرزی، مَحدود کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی