معنی גבול
גבול
مرزی، محدود کردن
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با גבול
חבול
חבול
آسیب دیدِه، کَبود شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی
גדול
גדול
عَظیم، بُزُرگ، بِه طُورِ شُکوهمَند
دیکشنری عبری به فارسی
גבוה
גבוה
بُلَند، بالا
دیکشنری عبری به فارسی