معنی גַּרוּג
גַּרוּג
خر و پیش کننده، کارآگاه
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با גַּרוּג
גַּסוּת
גַּסוּת
بی نَظمی، دُرُشتی، خَشِن بودَن، بی اَدَبی
دیکشنری عبری به فارسی