معنی בוכה
בוכה
گریه کنان، گریه کردن، گریان
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با בוכה
בושה
בושה
خِجالَت، شَرمَندِگی، رُسوایی
دیکشنری عبری به فارسی
בונה
בונה
سازَندِه
دیکشنری عبری به فارسی
מבוכה
מבוכה
شَرمَندِگی، خِجالَت، دَستپاچِگی، گیجی
دیکشنری عبری به فارسی
מוכה
מוכה
آشُفتِه، کُتَک خُوردِه
دیکشنری عبری به فارسی
ברכה
ברכה
دُعایِ خِیر، بَرَکَت، سَلام
دیکشنری عبری به فارسی