معنی באופן מקובל
- באופן מקובל
- به طور قابل قبول، به صورت قابل قبول
واژههای مرتبط با באופן מקובל
באופן מקבל
- באופן מקבל
- با رِضایَت، بِه صورَتِ پَذیرُفتِه شُدِه
באופן מוגבל
- באופן מוגבל
- مَحدود، بِه صورَتِ مَحدود
באופן מבלבל
- באופן מבלבל
- بِه طَرزِ گیج کُنَندِه ای، گیج کُنَندِه، با سَردَرگُمی، بِه طُورِ گیج کُنَندِه
באופן מבולבל
- באופן מבולבל
- بِه طُورِ بی رَبط، بِه شِکلی گیج کُنَندِه
באופן מקומי
- באופן מקומי
- بِه طُورِ مَحَلّی، بِه صورَتِ مَحَلّی، اَز نَظَرِ مَوضِعی
באופן מקוטע
- באופן מקוטע
- بِه صورَتِ جُزئی، بِه صورَت تِکِّه تِکِّه، بِه طُورِ تِکِّه تِکِّه
באופן מעוקל
- באופן מעוקל
- بِه طُورِ مُنحَنی، بِه صورَتِ مُنحَنی
באופן מסורבל
- באופן מסורבל
- بِه طُورِ دَست و پا گیر، بِه طَرزِ ناجور
באופן מכובד
- באופן מכובד
- بِه طُورِ پُر اِفتِخار، بِه صورَتِ مُحتَرَمانِه