معنی בָּנוּת
בָּנוּת
ساخت، حملات
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با בָּנוּת
בָּרוּת
בָּרוּת
بَرجَستِگی، بَخشنامِه، زَنَدِه
دیکشنری عبری به فارسی
בָּרוּת
בָּרוּת
رُوشَنی
دیکشنری عبری به فارسی
בָּנוֹת
בָּנוֹת
جُمَلات کِلیشِه ای، حَمَلات
دیکشنری عبری به فارسی
בָּטוּח
בָּטוּח
اِعتِماد بِه نَفس، بیمِه، با اِعتِماد بِه نَفس
دیکشنری عبری به فارسی
בָּדוּד
בָּדוּד
تَنها، عایِق
دیکشنری عبری به فارسی
כֵּנוּת
כֵּנוּת
صَادِق، صِداقَت
دیکشنری عبری به فارسی