معنی אוצרות
אוצרות
نظارت بر نگارخانه، گنجینه ها
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با אוצרות
אפשרות
אפשרות
اِحتِمال، اِمکان، اِمکان پَذیری
دیکشنری عبری به فارسی
מוזרות
מוזרות
عجیب بودِگی، عَجیب بودَن، عَجیب و غَریب بودَن
دیکشنری عبری به فارسی
אבירות
אבירות
شُجاعَت مَندی، جَوانمَردی
دیکشنری عبری به فارسی
אומנות
אומנות
اُستادکاری، صَنایِع دَستی
دیکشنری عبری به فارسی
צרות
צרות
تَنگی، باریکی
دیکشنری عبری به فارسی
אוצר
אוצר
نِگارخانِه دار، مُتِصَدِّی
دیکشنری عبری به فارسی