معنی אוטוקרטיה
אוטוקרטיה
استبداد، خودکامگی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با אוטוקרטיה
איסוקרטיה
איסוקרטיה
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری عبری به فارسی
איזוקרטיה
איזוקרטיה
ایزُوکراسی
دیکشنری عبری به فارسی
מונוקרטיה
מונוקרטיה
تَسَلُّط یِک نَفَرِه، مُونُوکِراسی
دیکشنری عبری به فارسی