معنی אבל
אבל
عزیمت، سوگوار، سوگواری، اندوهگینی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با אבל
אפל
אפל
مُبهَم، تاریک، غَمگین
دیکشنری عبری به فارسی
סבל
סבל
رَنج، رَنج کِشیدَن
دیکشنری عبری به فارسی