معنی אבחנתי
אבחנתי
از نظر تشخیصی، من تشخیص داده شد
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با אבחנתי
אמונתי
אמונתי
خُرافاتی، ایمان مَن
دیکشنری عبری به فارسی
אופנתי
אופנתי
فانتِزی، مُدِ روز
دیکشنری عبری به فارسی
אבקתי
אבקתי
پودری
دیکشنری عبری به فارسی