معنی אבחון
אבחון
پزشک تشخیص، تشخیص
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با אבחון
לבחון
לבחון
بَررَسی کَردَن، بَررَسی کُنید
دیکشنری عبری به فارسی