معنی visser
visser
پیچاندن، پیچ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با visser
hisser
hisser
بُلَند کَردَن، بالابَر، پَرچَم بُلَند کَردَن، پَرچَم زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lisser
lisser
صاف کَردَن، صاف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tisser
tisser
بافیدَن، بافتَن، پارچِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vissen
vissen
ماهی گِرِفتَن، ماهیگیری
دیکشنری هلندی به فارسی
viser
viser
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hissen
hissen
بُلَند کَردَن، بالابَر، پَرچَم بُلَند کَردَن، پَرچَم زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
glisser
glisser
دَر هَم پیچیدَن، اِسلاید، سُر خُوردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
laisser
laisser
اِجازِه دادَن، تَرک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lister
lister
فِهرِست کَردَن، فِهرِست
دیکشنری فرانسوی به فارسی