معنی viser
viser
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با viser
visser
visser
پیچاندَن، پیچ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
virer
virer
چَرخیدَن، چَرخِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vider
vider
خالی کَردَن، خالی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
viver
viver
زِندِگی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
eiser
eiser
مُدَّعی، شاکی
دیکشنری هلندی به فارسی
Miser
Miser
خَسیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vier
vier
چَهار
دیکشنری هلندی به فارسی
vier
vier
چَهار
دیکشنری آلمانی به فارسی