معنی versement
versement
قسط، پرداخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با versement
inversement
inversement
بَرعَکس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
diversement
diversement
مُتِفاوِتانِه، مُختَلِف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fermement
fermement
بِه طُورِ ثابِت، مُحکَم، با اِستِحکام، با اِطمینان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
verdemente
verdemente
سَرسَبزانِه، سَبز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vehement
vehement
شَدید، بِه شِدَّت، شدیداً
دیکشنری آلمانی به فارسی