معنی vacciner
vacciner
واکسن زدن، واکسینه کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با vacciner
fasciner
fasciner
جَذب کَردَن، مَجذوب کَردَن، مَجار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vaccinare
vaccinare
واکسَن زَدَن، واکسینِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vaccineren
vaccineren
واکسَن زَدَن، واکسینِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
vacinar
vacinar
واکسَن زَدَن، واکسینِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی