معنی utilité
utilité
کمک رسانی، سودمندی، مفید بودن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با utilité
futilité
futilité
بی اَرزِشی، بیهودِگی، بی ثَمَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
utilisé
utilisé
اِستِفادِه شُدِه، اِستِفادِه می شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
utilità
utilità
کُمَک رِسانی، سودمَندی، مُفید بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
humilité
humilité
فُروتَنی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
agilité
agilité
چالاکی، چابُکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Utility
Utility
سودمَندی، سودمَند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
inutilité
inutilité
بی اَرزِشی، بی فایِدِه بودَن، بیهودِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
subtilité
subtilité
لِطافَت، ظِرافَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
unicité
unicité
مُنحَصِر بِه فَرد بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی