معنی uni
uni
متّحد، متّحد شده است
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با uni
ini
ini
اینها، این
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
unir
unir
مِتَّحِد شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
uno
uno
یِک، یِکی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
unir
unir
مِتَّحِد شُدَن، مُقَیَّد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
uno
uno
یِک، اَلِف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unir
unir
مِتَّحِد شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
unik
unik
مُنحَصِر بِه فَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ani
ani
ناگَهانی، لَحظِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
unie
unie
اِتِّحاد، اِتِّحادیِه
دیکشنری هلندی به فارسی