معنی trouver
trouver
یافتن، پیدا کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با trouver
prouver
prouver
اِثبات کَردَن، ثابِت کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grouper
grouper
گُروه بَندی کَردَن، گُروه، گُروه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trotter
trotter
دَویدَن آرام، یورتمِه سَواری، دور رَفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tromper
tromper
گول زَدَن، فَریب دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
troubler
troubler
مُضطَرِب شُدَن، مُزاحِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trouwen
trouwen
اِزدِواج کَردَن، بَرایِ اِزدِواج، عَروسی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
router
router
مَسیر دادَن، رُوتِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rouler
rouler
غَلتیدَن، رول کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
couver
couver
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری فرانسوی به فارسی