معنی travaillé
travaillé
کاری، کار کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با travaillé
travailler
travailler
کار کَردَن، بَرایِ کار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی