معنی titrer
titrer
عنوان دادن، تیتر کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با titrer
titrek
titrek
لَرزَنده، لَرزان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tirer
tirer
شِلّیک کَردَن، کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
filtrer
filtrer
فیلتِر کَردَن، فیلتِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
livrer
livrer
تَحویل دادَن، تَحویل دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
situer
situer
قَرار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
attirer
attirer
جَذب کَردَن، جَذب کُنَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Wither
Wither
خُشک شُدَن، پَژمُردِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bitter
bitter
بِه طُورِ تَلخ، تَلخ، تَلخ و نِیشدار
دیکشنری آلمانی به فارسی
migrer
migrer
مُهاجِرَت کَردَن، مُهاجِرَت کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی