معنی suivant
suivant
بعدی، دنبال کردن، پیرو، دنباله دار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با suivant
survivant
survivant
بازماندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
solvant
solvant
حَلّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
savant
savant
دانِشمَند، یاد گِرِفت، دانِشمَندانِه، فَهمیدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vivant
vivant
زِندِه دِل، زِندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی