معنی souiller
souiller
آلوده کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با souiller
fouiller
fouiller
تَفتیش کَردَن، زیر و رو کَردَن، جُستُجو کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rouiller
rouiller
زَنگ زَدَن، زَنگ زَدِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
souffler
souffler
پُف کَردَن، ضَربِه زَدَن، وَزیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bouillir
bouillir
جوش آوَردَن، جوشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
douillet
douillet
دِلپَذیر، دِنج، راحَت بَخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
osciller
osciller
تِکان دادَن، نَوَسَان می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rouille
rouille
زَنگ زَدِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی